Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-28@13:04:37 GMT

تبیین حادثه شاهچراغ با هنر نقاشیخط

تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۸۶۵۳۰

تبیین حادثه شاهچراغ با هنر نقاشیخط

ضرورت تبیین حوادث و اتفاق‌هایی که در سه ماه گذشته کشور با آن درگیر است برکسی پوشیده نیست و در این میان هنرمندان به‌عنوان افرادی که می‌توانند با هنرشان بخشی از این واقعیت را به مردم نشان بدهند در صف اول قرار دارند. در این میان هنرمندان تجسمی از همان روزهای نخست پا به عرصه گذاشتند و با برپایی نمایشگاه‌های مختلف گوشه‌ای از واقعیت‌های حوادث و جنایت‌های دشمن را به مردم نشان دادند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بعد از حادثه تروریستی شاهچراغ هنرمندان بسیاری تصمیم گرفتند تا این حادثه تلخ و دردناک را به تصویر بکشند. محسن توسلی یکی از خوشنویسان بنام کشور در آستانه اربعین شهدای این حادثه نمایشگاهی از آثار نقاشیخط‌ با موضوع شاهچراغ در نگارخانه رضوان مشهد به نمایش درآورد. این هنرمند با تاکید بر این‌که هنرمندان بر‌حسب وظیفه انسانی و هنری‌شان باید نسبت به حوادث تلخی مثل حادثه شاهچراغ و شهادت زوار واکنش نشان بدهند، گفت: برگزاری نمایشگاهی با یاد شهدای شاهچراغ یک وظیفه اجتماعی است و هنرمندان حسب وظیفه انسانی و اجتماعی‌شان باید نسبت به این اتفاق واکنش نشان بدهند.

روایتی از شاهچراغ

محسن توسلی درباره آثاری که در این نمایشگاه با موضوع شهادت زائران حرم احمد بن موسی‌(ع) به تصویر کشیده است، گفت:‌ بعد ازحادثه تروریستی شاهچراغ و شهادت مظلومانه ۱۳نفر از زوار این حرم من هم مثل هر انسان دیگر تحت تاثیر قرار گرفتم و احساس وظیفه کردم در این راه قدمی بردارم و با هنری که دارم، قلم بزنم. دو هفته به اربعین شهدای شاهچراغ مانده بود که تصمیم گرفتم چند تابلوی نقاشیخط با موضوع حادثه تروریستی شاهچراغ آماده کنم تا در نمایشگاه به نمایش در بیاورم. با همکاری موسسه آفرینش‌های هنری آستان قدس رضوی کار را شروع کردم. شش اثر با این موضوع کار کردم که پنج اثر در نمایشگاه به نمایش درآمد. با زمان کمی که داشتم، این پنج اثر را با ۲۱اثر دیگر که با موضوع شهید و شهادت بود در نگارخانه رضوان به نمایش گذاشتیم. از آنجا که ایام فاطمیه است، تصمیم گرفتم موضوع اصلی کارها شهادت باشد و همه این تابلوها در ابعاد بزرگ به نمایش در آمد تا تاثیر بیشتری روی مخاطب داشته باشند. پنج اثری که با موضوع شاهچراغ ارائه کردم در ابعاد ۲در۱.۵ بودند که با تکنیک رنگ روغن بود و سعی داشتم، احساس خودم را نسبت به شهادت مظلومانه زوار در حرم احمد بن موسی با نقاشیخط به تصویر بکشم.

وی ادامه داد:‌ موضوع این پنج اثر روایت‌هایی است که در حرم شاهچراغ اتفاق افتاد. تصاویری که از این حادثه و شهادت زوار و همچنین به خاک و خون کشیده شدن حرم از صداوسیما و رسانه‌های دیگر پخش شد، خیلی تاثیرگذار بودند. تصاویر و حس و حالی که شاهدان حادثه روایت می‌کردند، باعث شد از همین تصاویر و نحوه شهادت زوار، ایده بگیرم. یکی از این تابلوها مربوط به فضای خود حرم است. جایی که باید محل امن، آرامش، ذکر و زیارت باشد اما همه دیدیم که فضای حرم خون‌آلود بود و خون شهدای مظلوم این حادثه روی فرش و سنگ‌های کف حرم جاری شده بود.

همین موضوع را روی یکی از تابلوهای نقاشیخط‌ به تصویر کشیدم. یکی دیگر از تابلوها مربوط به شهادت چند زوار بی‌دفاع در محلی محصور بود که نه راه پیش داشتند و نه راه پس. فرد تروریست ناجوانمردانه آنها را در گوشه‌ای از حرم به رگبار بست و به شهادت رساند. این صحنه تلخ که بارها از رسانه‌ها پخش شد و دل هر انسانی را به درد می‌آورد در یکی از تابلوها به تصویر کشیدم. یکی دیگر از تابلوهای نقاشیخط مربوط به خود شهداست که از هر گروه سنی، زن و مرد و کودک بودند. در بین آنها دانش‌آموزانی بودند که مظلومانه به شهادت رسیدند. همه این ۱۳شهید برای شیراز نبودند و از شهرهای مختلف برای زیارت به شیراز رفته بودند.

همین موضوع و این‌که شهدا از شهرهای مختلف بودند را در قابی به تصویر کشیدم. با توجه به این‌که فقط دو هفته فرصت داشتم سعی کردم کارها به سرعت آماده شود و تلاش می‌کنم در سال‌های بعد با فراغ بیشتری کارهای بهتری از این واقعه ارائه دهم. یکی از تابلوهای نقاشیخط که مرا هم تحت تاثیر قرار داد مربوط به گنبد حرم احمد‌بن‌موسی (ع) است. بالای گنبد را با رنگ سبز کشیدم که در ادامه هرچه به پایین گنبد نزدیک می‌شدیم، رنگ‌های آن قرمز و به رنگ خون در می‌آمد. از پایین ساختمان حرم هم خون ۱۳ شهید شره می‌کند. در همه این آثار سعی کردم محتوا نقش اساسی داشته باشد. درباره هر موضوعی که کار می‌کنم ابتدا مطالعه و تحقیق می‌کنم تا نقش اصلی در کارهایم داشته باشد. مثلا وقتی می‌خواستم نمایشگاهی با موضوع عاشورا کار کنم به کتب تاریخی و متون مذهبی مراجعه و مطالعات زیادی در این زمینه انجام دادم. در مشهد هیات‌های مذهبی بسیاری داریم که برای نقاشیخط عاشورا از پرده‌های هیات و علم و کتل الهام گرفتم. در اثر مربوط به شاهچراغ هم از خود گنبد حرم که خاص است، استفاده کردم. بارگاه هر امام و امام زاده گنبد خاص خودش را دارد. مثلا گنبد حرم امام رضا(ع) زوایه کمتری دارد و ساقه‌اش بالاتر است اما گنبد شاهچراغ ساقه ندارد.

قاب شهادت در فرهنگ شیعه

وی درباره این‌که چرا موضوع شهید و شهادت را در آثارش انتخاب کرده است، گفت:‌ موضوع شهادت از زمان پیامبر اکرم(ص) آغاز و تا امروز ادامه دارد. برای خلق آثار چند موضوع انتخاب کرده‌ام که یکی از آنها شجره طیبه است که امیدوارم تا زمانی که زنده‌ام، بتوانم ۱۲۰ اثر با این موضوع خلق کنم. می‌خواهم این آثار را که از شهادت حضرت فاطمه‌(س) آغاز می‌شود و به‌نوعی تاریخ‌نگاری شیعه است در نمایشگاهی به نمایش در بیاورم. این تاریخ‌نگاری از زمان حیات پیامبر(ص) آغاز و در هر دوره تاریخی نقاط برجسته آن نمایش داده می‌شود. این تاریخ‌نگاری تا زمان معاصر و شهادت میرزا کوچک‌خان و بعد از آن در سال‌های اخیر که موضوع داعش و دفاع از حرم است، ادامه پیدا می‌کند.

تقریبا ۳۰اثر آماده است که تابلوهای نقاشیخط شاهچراغ هم به آنها اضافه می‌شود و تلاش می‌کنم تا این تاریخ‌نگاری را به ۱۲۰اثر برسانم. به هر حال رسانه ما محدود است و مثل فیلمسازها یا مستندسازها نیستیم که مخاطب زیادی داشته باشیم ولی با توجه به همین محدودیت سعی کردم موضوع تابلوها برای مخاطب جالب و آثاری که در نمایشگاه به نمایش درمی‌آید از لحاظ محتوا و همچنین نوع چیدمان و مفهمومی بودن آن برای مخاطب جذاب باشد. نمایشگاه شاهچراغ استقبال خیلی خوبی داشت، البته متاسفانه مسئولان به جز یک نفر نیامدند و توقع این بود که حداقل مسئولان فرهنگی مشهد و استان در این نمایشگاه حاضر می‌شدند. به عقیده من، برگزاری نمایشگاهی با یاد شهدای شاهچراغ یک وظیفه اجتماعی است و هنرمندان حسب وظیفه انسانی و اجتماعی‌شان باید نسبت به این اتفاق واکنش نشان بدهند. من کاری به مسائل سیاسی و حتی چیزهایی که در شبکه‌های خارجی یا داخلی می‌گویند، ندارم اما وظیفه انسانی ما حکم می‌کند نسبت به این جنایت واکنش نشان دهیم.

وظیفه انسانی و اجتماعی هنرمندان

توسلی درباره واکنش هنرمندان نسبت به اتفاق‌ها و رویدادهای اجتماعی گفت: متاسفانه در حادثه تروریستی شاهچراغ خیلی از هنرمندان سکوت کردند. هنرمندانی که باید در خط اول باشند در بزنگاه سکوت کرده یا منفعلانه برخورد می‌کنند تا بیشتر مورد توجه قرار گیرند. وظیفه انسانی یک هنرمند است که واکنش نشان دهد، زیرا هنرمند باید در خط اول تبیین باشد. من هیچ قضاوتی درباره هنرمندان نمی‌کنم اما ۱۵سال بعد وقتی به پشت سرم نگاه کنم از خودم راضی هستم که نسبت به این وقایع و شهادت هموطنان بی‌تفاوت نبودم و با قلمی که داشتم، واکنش نشان دادم. واکنش هنرمندان نسبت به اتفاق‌ها فقط مختص ایران نیست. وقتی وقایع تاریخی هر دوره از اروپا را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم زمانی که دین از زندگی جدا می‌شود یا بنیان‌های خانواده به‌هم می‌ریزد، هنرمندان اروپایی هم نسبت به آن واکنش نشان داده‌اند و آن را در هنرشان به تصویر می‌کشند. متاسفانه هنرمندان ما بیشتر دنبال وجهه بازار هنرشان هستند و متوجه نیستند که در کنار هنر، مسئولیت اجتماعی هم دارند. متاسفانه نگاه مسئولان دولتی ما هم فقط به یک سری از هنرمندان محدود می‌شود و به آنها بها می‌دهند و برای‌شان مهم است که با فلان هنرمند شاخص عکس یادگاری بگیرند ولی به مسئولیت‌شان عمل نمی‌کنند، این یک درد است. هنرمندانی مثل من در گوشه‌ای مهجور شده‌اند، چون اهل رانت نیستند. البته خوشحالم که در آینده نزد خودم شرمنده و سرافکنده نیستم.

جایگاه هنر نقاشیخط

این هنرمند با بیان این که نقاشیخط در سال‌های اخیر جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده، گفت: در محافل مختلف هنری مطرح می‌شود کسانی که می‌خواهند وارد عرصه نقاشیخط شوند، باید خوشنویس باشند یا نقاش؟ اگر ریشه‌های اولیه نقاشیخط را بررسی کنیم به دوره قاجار می‌رسیم. در آن دوره کسانی که وارد این عرصه شدند، خوشنویس‌هایی بودند که یک سری چیزها به خط اضافه کردند اما در دوران معاصر از هردو گروه داریم. البته معمولا خوشنویس‌های شاخص، نقاشیخط را قبول ندارند و آن را رقیب خوشنویسی می‌دانند درحالی که نقاشیخط به شناسایی خوشنویسی ایران در جهان کمک کرد. کسانی که از نقاشی وارد عرصه نقاشیخط می‌شوند، اگر کمی مطالعه روی خط داشته باشند، موفق می‌شوند و معمولا هم کالبد خط را می‌شناسند. کسانی که از خوشنویسی وارد هنر نقاشیخط می‌شوند از آنجا که خوشنویسی هنر سنتی ماست کمتر مورد نقد قرار می‌گیرند و کمتر خلاقیت‌شان بروز کرده و جسارت کمتری دارند اما کسانی که از نقاشی وارد این عرصه می‌شوند، شجاعت بیشتری دارند و با آناتومی و اسکلت خط آشنایی دارند. به نظرم نقاش‌ها برای حضور در عرصه نقاشیخط توانمندتر هستند. البته در این سال‌ها نقاشیخط جایگاه ویژه‌ای پیدا و در جامعه و دنیای هنر جای خودش را باز کرده و به یک هویت مستقل و ویژه دست یافته است. به عقیده من در نقاشیخط، محتوا از همه چیز مهم‌تر است.

گرد فراموشی بر هنرهای تجسمی

حمایت از هنرمندان عرصه نگارگری و نقاشیخط ، سوالی بود که محسن توسلی درباره آن گفت: متاسفانه حمایت از هنرمندان شهرستانی بسیار کم است. هرشخصی هم که در رأس مدیریت فرهنگی قرار می‌گیرد، عنوان می‌کند بودجه نیست یا با مشاوره‌های غلطی که به او می‌دهند از هنرهای تجسمی کمتر حمایت می‌کنند. این حمایت‌ها هم فقط برای افراد خاصی است، درحالی که مسئولان باید از بدنه هنر حمایت کنند. خیلی از هنرمندان در گوشه و کنار کشور آثار ارزشی و ماندگاری خلق می‌کنند. من ۲۶ نمایشگاه انفرادی برگزار کردم ولی مسئولان شهر مشهد هیچ حمایتی نکردند درحالی که وقتی در بیرجند نمایشگاه داشتم همه مسئولان شهر آمدند. تا چند سال قبل در مشهد ۱۲نگارخانه فعالیت می‌کرد اما امروز تعداد آنها به دو نگارخانه رسیده است. خیلی از آنها تعطیل یا مخروبه شده‌اند و گرد فراموشی و غربت در چهره نگارخانه‌ها و هنرمندان این رشته نشسته است. هنرمندان انگیزه‌ای برای کار ندارند و مسئولان دولتی هم فقط جلساتی برگزار می‌کنند که هیچ خروجی ندارد.

روزنامه جام جم 

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: نقاشیخط شاهچراغ تبیین حادثه تروریستی شاهچراغ وظیفه انسانی تاریخ نگاری واکنش نشان نشان بدهند پنج اثر سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۶۵۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پشیمانم!

مهاجرت‌های ناموفق هنرمندان و سلبریتی‌ها، سابقه‌ای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفه‌ای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرت‌هایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.

به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتاب‌زده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش می‌رسد. اخیرا صحبت‌های اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.

مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرت‌آموز را در بر می‌گیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غرب‌زدگی در ایران، طی سال‌های اخیر به شکل‌گیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرت‌کنندگان هم علنی نمی‌شود و به گوش مردم نمی‌رسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.

اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار می‌گیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل می‌گیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر می‌دهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست می‌دهد و از سوی دیگر نمی‌تواند به‌عنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر می‌شود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت می‌کنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهم‌ترین نمونه‌های فرجام مهاجرت‌های عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتی‌ها که فکر می‌کردند گروهی از مردم می‌توانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونت‌آمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که می‌خواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامی‌های داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بن‌بستی گرفتار می‌بیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانه‌های حرف‌هایش، تلویحا می‌پذیرد که تحت تاثیر جنگ‌های روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمع‌های خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری می‌کرد. مروری بر صحبت‌های این بازیگر نشان می‌دهد که وی روزگار خوبی را سپری نمی‌کند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیت‌های فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آن‌ها را، با لحنی حسرت‌بار، مرور می‌کند. 
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا می‌کند.
مهم‌تر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری هم‌صنفان خود را با جامعه‌ای بسیار محدود تاخت می‌زند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانه‌های افسردگی می‌شود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره می‌شود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخ‌نژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتی‌هایی که مهاجرت کرده‌اند هم به هر بهانه‌ای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست داده‌اند، حرف می‌زنند و آرزو می‌کنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخ‌نژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد می‌توانستند از مواهب توجه عمومی بهره‌مند باشند. حمید فرخ‌نژاد در مصاحبه‌ای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاری‌اش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش می‌گذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمی‌شد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دهه‌ها از مهاجرتشان می‌گذرد نیز می‌شود. مروری بر واکنش‌های خواننده‌های لس‌آنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی می‌کند و تقریبا هیچ‌یک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمی‌دهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پل‌های پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، می‌تواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • نمایش آثار جدیدی از ارادت هنرمندان در موزه رضوی
  • پشیمانم!
  • جشنواره صنایع دستی از دستاوردهای هنرمندان کشور
  • نمایش و نقد فیلم‌تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» در سینماتک خانه هنرمندان
  • شهید ملک مکان، شهید شاخص بسیج هنرمندان فارس
  • افتتاح مرکز امداد اجتماعی در حرم مطهر شاهچراغ (ع)
  • روستای فردو از افتخارات استان قم است
  • معرفی چهره هنر انقلاب اسلامی در خوزستان
  • تبیین مفاهیم ایثار و شهادت برای نسل جوان ضروری است
  • آیین گرامی‌داشت روز هنر انقلاب اسلامی در استان سمنان